از دورهُ جوامع بسیار ابتدایی، بشر پیوسته آتش را میشناخته است.دربرخی ازغارهای آسیا ،که بشر صدها هزار سال پیش درآن می زیسته است تکه هایی ازچوب سوخته بدست آمده است.که درمیان سنگهایی بوده که میگویند بشر درمیان آتش بر می افروخت ومانند بخاری ازآن استفاده می کرد.
البته ما در این باره فقط میتوانیم چیزهایی راحدس بزنیم. مثلا بگوییم که بشر درروزگار قدیم، پیش ازآنکه بداند چگونه آتش برافروزد، مدتها آتش آماده ای دراختیار داشت وازآن استفاده می کرد.
شاید از این گفته تعجب کنید. ولی مگر ممکن نیست که براثر برق هوا بوته یا درختی آتش گرفته باشد.آنگاه این آتش برای مدتی آرام آرام بسوزد وبشر با آن آتش، چیزهای دیگری راروشن کرده وسالهای سال به همین ترتیب آتش رادرخود باقی نگاه داشته باشد.
باز ما میتوانیم بخوبی حدس بزنیم که چگونه غارنشینان توانستند خودآتش برافروزنند.آنان هنگام پای کوبیدن برفراز سنگپاره ها، درفضای تاریک غار، متوجه جرقه هایی شدند که از برخورد برخی سنگها بر میخاست .
با این وصف چه بسا که نسلهای پیاپی آمده باشند تا بالاخره روزی کسی به این فکر افتاد که دوسنگ رااززمین بردارد وبه منظور ایجاد جرقه آنها رابرهم بکوبد.
توجه به زندگی انسانهای عقب افتادهُ امروزی نیز راهی است که ازآن ما میتوانیم حدس بزنیم که بشر نخستین چگونه به وجودآتش پی برده. چه برخی از انسانهای امروزی درمرحله ای زندگی می کنند که پدران گذستهُ ما، هزاران سال پیش، همانگونه زندگی داشتند.
کلمات کلیدی: