ای ازقفس رهاشده،ای ازدریچه پرزده
گذشته ازمرزغزل،ای ازترانه سرزده
حرف نگفته روبگو،شعرنخونده روبخون
شعله به شعله گربگیر،توانجمادتن نمون
نذارکه پاهای تورو،جادّه به پایان ببره
نذار که ساععت عجول،از لحظه توبگذره
ای ازقفس رهاشده،ای ازهمه پرنده تر
ای توقمارعاشقی،ازهمه کس برنده تر
فرصت پروازونگیر،ازمرغ عاشق نگاه
شهاب شعله ورشووبگذرازاین شب سیاه
آه ای درخت ساده لوح،آه ای درخت بی خبر
داری جوونه میزنی واسه ادامه تبر
وقتی که آزادی توآغازیک اسارته
وقتی که که وا ژه توگلوت،هم پرسه ی حقارته
یواشکی نفس بکش مثل ماهی میون آب
نفس هاتو دونه دونه،بپیچ توخرقه ی حباب
ای ازقفس رها شده،تو میله زار تن بمون
حرف نگفته رونگو،شعر نخونده رونخون
کتاب:قفس اگه طلا باشه
کلمات کلیدی: قفس.پرنده، ماهی. حباب.حرف نگفته.پرواز،درخت .تبر