صومعه
دربصره زنی بودعیّاش به نام شعوانه،هیچ مجلس فسادی ازاوخالی نبود ازراه حرام ونامشروع ثروتی کلان بدست آورده بود وکنیزان زیادی درخدمت داشت.روزی باچند کنیزک ازکوچه ای گذر میکرد،درخانه مردی صالح که اززهاد ووعاظ آن عصر بود رسید،شیون وناله زیادی از آن خانه بیرون می آمد.همان جا ایستاد ازروی تعجب گفت:چه هیاهویی است؟ این عزای مردگان است یا زند گان؟ دربصره چنین ماتمی هست وما ازآن خبرنداریم،کنیزکی را داخل فرستاد تا ببیند چه خبراست، اوداخل رفت ومدّتی گذشت بیرون نیامد،کنیز دیگری فرستاد که بعد ازمدتی ازاوهم خبری نشد،کنیزک سوم رافرستاد وگفت: توهم اگرمیخواهی نیایی اشکالی ندارد ولی به من بگو که این این غوغا برای چیست؟آنان چه کسانی هستند؟
کنیزرفت وبعد ازمدتی برگشت وگفت:ای خانم!این مجلس مردگان نیست ،مجلس زندگان وماتم بدکاران است.
شعوانه باخود گفت:ای وای!من یکی ازبدکاران ومجرمانم.چه خوبست خود به داخل خانه روم وببینم چه خبر است،وقتی داخل خانه شد منظره عجیبی رامشاهده کرد.
دید مردی زاهد وصالح وواعظی بالای منبر نشسته وعدّه ای اززنان ومردان اطراف منبرگرد آمدند وآنها راموعظه ونصیحت میکند.وازعذاب جهنم میترساند وقتی وارد شد دید واعظ این آیات قران راتفسیر می کند.«اذاراتهم من مکان بعیدسمعوالهاتغیّظاوزفیراواذاالقوامنها مکانا ضیفا مقربین دعواهنا لک ثبورلاتدعو هنا لکثبورا لاتد عواالیوم ثبورا واحد وادعواثبوراکثیرا*»
« چون آتش جهنم مجرمان را ازمکان دوربیند ،جوش وخروش وفریاد خشمناک دوزخ راازدور به گوش خود میشنوند،چون آن کافران رابازنجیر به هم بسته ودرمکان تنکی ازآن درافکندند درحال فریاد همه آنان به آه وواویلا بلند شده.» سوره فرقان آیه مبارکه 12تا پانزده
به آنان خطا ب میشود:امروز به فریاد آمدید،امروزفریاد حسرت وندامت شما یکی نیست بلکه بسیاروازاین آه وواویلا ازدل برکشید.
این آیات چنان برقلب شعوانه نشست که لرزه به اندامش انداخت بی اختیارشروع به گریه کرد وگفت: ای شیخ من یکی ازروسیاهانم اگرتوبه کنم،حق تعالی مرا می آمرزد؟شیخ با نفس پاکش گفت:خداوند گناهان تورا میآمرزد اگرچه به اندازه گناهان شعوانه باشد!
گفت :ای شیخ شعوانه منم،اگرتوبه کنم خدامرا می آمرزد؟شیخ گفت:ای زن خداوند ارحم الراحمین است.ازرحمت خدانامید مباش،البته توبه کنی،آمرزیده می شوی.
شعوانه ازکارهای بد خود دست برداشت وتوبه کرد،به صومعه ای رفت،مشغول عبادت شد.مدام درحال ریاضت بود به نحوی که بدنش گداخته شد،گوشتهای بدنش آب گردید وبه نهایت ضعف نقاهت رسید.
روزی آینه به دستش آمدنظری به وضع وحال خود انداخت،دید تمام گوشت های بدنش آب شده وآن طراوت وجمال وزیبایی ازبین رفته ،پوست به استخوان اوچسبیده،بسیارضعیف ولاغرشده است.آه سردی کشید وگفت:آه ،آه دراین دنیا این طورگداخته شدم وبه این حال وروزافتادم،نمی دانم درآخرت چگونه خواهم بود؟
ناگهان ازغیب ندایی رسید که:ای شعوانه دل خوش داروملازم درگاه خداوند باش،ماراپذیرفتی وبه سرای ما آمدی،ماهم توراقبول کردیم،منتظر باش تاببینی روزقیامت توچگونه خواهد بود؟*
*تاثیرقرآن درجسم وجان وعاقبت بخیر عالم.
کلمات کلیدی: تاثیر قرآن درتوبه،بصره. وعاظ .ژند واندرزبجا