سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هنگامی که مؤمن فقیه می میرد، شکافی در اسلام پدید می آید که هیچ چیزآن را پر نسازد . [امام صادق علیه السلام]
فانوس 12

 

   دکتر نیمه شب به خونه اش اومد ولباساشو ازتن خسته ش کند وتوبسترافتاد تاکمی خستگی روزانه روازتنش بیرون کنه تازه درخواب شده بود که یکباره زنگ تلفن بصدا دراومد،دکتربیچاره که چرتش پاره گشت غضبناک شد وبه همسرش گفت:«ببین کیست که این موقع شب مزاحم شده،اگه کسی مراخواست بگونیستم وتاصبح هم به منزل نمیام.»

    زنش گوشی روورداشت وگفت ببخشید.«دکترخونه نیست تا صبم نمیاد.» طرف اوکه زنی بود ازاین حرف به تشویش افتاد وداد زد وگفت:«ای وای حالا من چکارکنم؟ اگه دکتر نیست ،کیست که حالا به دادم برسه؟چون من زن حامله ام ودرست دراواخرماه نهمم والان گرفتار درد شدیدی شده ام که داره امونمو می بره،چاره من چیست؟»

    صدای زن ازپشت گوشی اونقدر واضح ورسا بود که دکتراوروشناخت،لذا به زن خود گفت:«بگو هنوزبه زاییدن او مونده،نباید ازاین درد به تشویش واضطراب بیفته،بگو یه قرص مسکن بخوره دردش خیلی زود رفع میشه.»

    همسردکتر به زن گفت:«اصلا نگران نباشین، یه قرص مسکن میل کنین وبخوابین وبدانین که این درد خیلی زود رفع خواهدشد.»

    زن حامله ازین حرف گرفتارتعجب گردید وگفت:«مگه الساعه نگفتین دکتر خونه نیست وتاصبح هم نمیاد،پس این مرد که نیمه شب اومده پهلوی شما کیست؟چنین آدمی مگه شرف وغیرت ومردونگی نداره؟ وتو چه زن خیانت کاری هستین!آیا اوصلاحیت طبابت حامله ای چون منو داره؟»



نوشته شده توسط مهیارایرانی 91/4/30:: 12:55 صبح     |     () نظر