بسم الله الحمن الّرحیم
مقدمه
در آغاز قرن بیست و یکم توجه همگان،بیش از گذشته،به نظامهای آموزشی معطوف شده است؛توجه و تمرکز نظامهای آموزشی نیز به بهبود یادگیری مدرسهای افزایش یافته است. رویکردهای اخیر در نظام آموزش و پرورش در راستای بهبود یادگیری،حاکی از یادگیری مشارکتی در کلاس درس و تربیت دانشآموزان به عنوان نسل پژوهنده میباشد و چون معلم، کارگزار اصلی آموزش در کلاس درس است،اگر خود به درستی آموزش نبیند و پژوهشگر نباشد،چگونه میتواند نسلی پژوهنده را تعلیم دهد؟
معلم از آن جهت مورد تأکید است که کارگزار اصلی تعلیم و تربیت به شمار میرود و اهداف متعالی نظامهای تعلیم و تربیت در ابعاد مختلف در نهایت باید به واسطهء او محقق شود. تعامل مستمر و چهره به چهرهء معلم با دانشآموزان،وی را در موقعیت ممتاز و منحصر به فردی قرار میدهد که هیچ عنصر انسانی دیگری در این سازمان از آن برخوردار نیست (مهرمحمدی،1379).بنابراین،توسعهء حرفهای معلمان به عنوان مهمترین نیروی انسانی در نظام تعلیم و تربیت،دارای اهمیت زیادی میباشد.
بهطور سنتی،آموزشهای قبل و ضمن خدمت معلمان ریاضی بر دانشافزایی موضوعی و روش تدریس معلممدار و موضوعمدار تکیه میکند.با این حال،مسایل عمدهای در رابطه با آموزش معلمان و توسعهء حرفهای آنها وجود دارد که مهمتر از همه،چگونگی تحول در فرآیند آموزش،چگونگی تغییر باورها و نگرشها و ایجاد چارچوب نظری مناسب برای یادگیری معلمان است.به این منظور،آشنایی با چگونگی تفکر معلمان دربارهء تدریس خودشان و چگونگی عمل تدریس،به برنامهریزان دورههای قبل و ضمن خدمت معلمان ریاضی کمک میکند تا توانند تنوع بین المللی در باورها و تریسهای متداول معلمان و چگونگی ارتباط این تنوع با یادگیری دانشآموزان را مورد بررسی قرار دهند(گویا،1380).
از جملهء مهمترین موانع در توسعهء حرفهای معلمان،فاصلهء بین نظریه و عمل و عدم تشریک مساعی با معلمان در برگزاری دورههای آموزش معلمان ریاضی است.بررسیهای بین المللی اخیر در حوزهء توسعهء حرفهای معلمان،بیانگر رویگردهای نوینی مانند پژوهش مشارکتی در
تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره -94 (صفحه 126)
کلاس درس است که بیش از اقدامات گذشته در تلفیق نظریه و عمل توفیق یافته است (سرکارارانی،1378).
یک نمونه از فعالیتهای مربوط به توسعهء حرفهای معلمان،روشی است که ژاپنیها در ابداع و به کارگیری آن پیشتاز محسوب میشوند و امروزه با نام"درسپژوهی"شناخته میشود. آنچه در ژاپن و برخی از کشورهای دیگر با نام درسپژوهی مورد استفاده قرار گرفته و هم اکنون نیز در جریان است،تلاشی در جهت بهبود فعالیتهای آموزشی از طریق مشارکت با همتایان و همکاران است.
درسپژوهی،یک حلقی پژوهشی است که در آن،معلمان به صورت گروهی دربارهء موضوعات برنامهء درسی به پژوهش میپردازند.آنها در ابتدا به تبیین مسئله میپردازند که فعالیت گروه درسپژوهی را برانگیخته است و هدایت خواهد کرد.مسئله میتواند یک سؤال عمومی(برای مثال برانگیختن علاقه دانشآموزان به ریاضی)یا سؤال جزئیتر باشد(برای مثال، بهبود فهم دانشآموزان از چگونگی جمع کردن کسرهایی با مخرجهای نامساوی).سپس گروه به مسئله شکل میدهد و بر آن تمرکز میکند، به نحوی که بتواند در یک درس خاص کلاسی مطرح شود.معمولا معلمان مسئلهای را انتخاب میکنند که از فعالیتهای حود به دست آوردهاند یا برای دانشآموزانشان دشواریهایی ایجاد کرده است.
هنگامی که یک هدف یادگیری انتخاب شد،معلمان برای برنامهریزی و طراحی درس تشکیل جلسه میدهند.اگرچه در نهایت یک معلم،درس را به عنوان بخشی از فریآیند پژوهش تدریس خواهد کرد،ولی خود درس محصول گروهی تلقی میشود.در اینجا هدف نه تنها تولید یک درس اثربخش لکه درک چگونگی و چرایی کارکرد درس برا افزایش فهم مطالب در میان دانشآموزان است.اغلب،برنامهء اولیهای که گروه تولید میکند،در جلسهای برای همهء معلمان مدرسه مطرح میشود تا به نقد درآید.
برای تدریس درس،تاریخی معین میشود.معلمان گروه هرکدام نقشی را بر عهده میگیرند و زمینههای لازم برای اجرای موفق درس در شرایط واقعی مورد بررسی قرار میگیرد. هنگام شروع درس،معلمان در قسمت عقب کلاس میایستند یا مینشینند.ولی زمانی که از دانشآموزان خواسته میشود سر جای خود تمرین کنند،معلمان ناظر قدم میزنند،کار دانشآموزان را مشاهده میکنند و همچنانکه درس ادامه مییابد از فعالیت دانشآموزان
تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره -94 (صفحه 127)
یادداشت برمیدارند.گاهی به منظور تجزیه و تحلیل درس و بحث دربارهء ان در زمان دیگر، فیلمبرداری میشود.
سپس معلمان،طی یک جلسه به نقد کار مشترک خود میپردازند.در این جلسه،معمولا به معلمی که درس را آموزش داده است،اجازه داده میشود اول از همه صحبت کند و نظر خود را دربارهء چگونگی اجرای درس و مسائل عمدهء آن،اظهار نماید.سپس معلمان دیگر گروه معمولا از دیدگاه انتقادی دربارهء قسمتهایی از درس که به نظر آنها مشکل داشته است، صحبت میکنند.تمرکز بر درس است نه معلمی که آن را آموزش داده است؛هر چه باشد درس، محصولی گروهی است و همهء اعضای گروه در مورد نتیجهء برنامهء خود،احساس مسئولیت میکنند.در واقع آنها از خود انتقاد میکنند.چنین کاری نه یک ارزشیابی شخصی بلکه فعالیتی است که به بهبود فردی منجر میشود و از همین رو حائز اهمیت است.
معلمان گروه درسپژوهی با توجه به مشاهدات و بازخوردها در درس تجدید نظر میکنند. آنها ممکن است مواد آموزشی،فعالیتها،سؤالها و مسائل مطرح شده یا همهء این موارد را تغییر دهند.تأکید آنها اغلب بر تغییر مواردی است که در جریان کلاس درس شواهد دقیقی مبنی بر ضرورت آنها یافتهاند.
زمانی که طرح درس تجدید نظر شده آماده شد،درس در کلاسی متفاوت تدریس میشود. گاهی معلم درس،همان معلم قبلی است ولی در بیشتر موارد معلمک دیگری از گروه پژوهشی، تدریس را بر عهده میگیرد.یکی از ویژگیهای این مرحله آن است که همهء اعضای شورای معلمان برای شرکت در پژوهش به کلاس دعوت میشوند.حضور آنان در مدرسهای بزرگ که تعداد معلمان جمع شده در یک کلاس آن احتمالا از تعداد دانشآموزان کلاس بیشتر است، کاملا شگفتانگیز به نظر میرسد.
در این مرحله معمولا معمولا همهء اعضای شورای معلمان در یک جلسهء طولانی شرکت میکنند.گاهی یک فرد متخصص از خارج از مدرسه برای شرکت در این جلسه دعوت میشود. معلمان و ناظران،درس را نقد و تغییراتی پیشنهاد میکنند.هنگام بحث دربارهء درس نه تنها یادگیری و فهم دانشآموزان بلکه آن دسته از مسائل عمومی که به وسیلهء فرضیههای اصلی درسپژوهی بیان شدهاند،مورد توجه قرار میگیرد و بالاخره دربارهء این که چه چیزی از درس و اجرای آن آموخته شده است،صحبت به میان میآید.
تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره -94 (صفحه 128)
در پایان،درسی که معلمها ه روی آن بحث کردهاند و خلاصهء همهء جلسات در یک کتابچه جمعآوری و منتشر میشود تا معلمان دیگر نیز از آن آگاهی یابند(یوشیدا1،1999؛استیگلر و هیبرت،1999؛فرناندز و یوشیدا،2004).
توفیق شیوهء درسپژوهی توسط پژوهشهای بسیاری تأیید شده است(واتانابه2،2001؛ لوئیس3،2002 a ؛لوئیس،2002 b ؛پری،لوئیس و آکیبا4،2002؛کینی و همکاران20025؛ فرناندز،کنون و چاکشی6،2003؛لوئیس،پری و موراتا،2003؛اینپراسیتا و لویفا7،2003؛ یوشیدا و فرناندز،2004؛فینکن،ماتئوس،لاس و اسمیت8،2004؛کدزیور و فیفیلد9،2004؛ راک و ویلسون10،2005؛لوئیس،2006؛ماتوبا11و سرکارآرانی،2006؛ سرکارآنی،شیباتا12و ماتوبا،2007)؛درحالیکه جای خالی این روش در ساختار آموزشی ایران بسیار مشهود است(سرکارآنی،2006؛ایوبیان،1385؛خاکباز،1386).سؤالی که پس از مطالعه و مقایسهء پژوهشهای انجام گرفته در ایران و کشورهای دیگر به وجود آمد،این است که آیا درسپژوهی میتواند به عنوان یک روش آموزش مورد استفاده معلمان ایرانی قرار گیرد؟به عبارت دیگر،آیا شرایط اجتماعی و عاطفی معلمان و روابط بین فردی و مسئولیتهای سازمانی و خانوادگی آنان اقتضای آن را دارد که ازاینروش به عنوان یک الگو برای توسعهء حرفهای معلمان استفاده شود؟
سوالهای پژوهش
1.از دیدگاه معلمان ریاضی برنامهء مطلوب توسعهء حرفهای معلمان باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
(امکاناتی نظیر دوربین فیلمبرداری،ضبط صوت و...از طریق اعضای گروه تهیه میشد.ناظران بیرونی،شامل معلمان دیگر،مدیران،دادنشجویان آموزش ریاضی، اعضای خانهء ریاضیات کرمان،گهگاه در جلسات حضور داشتند.مصاحبههایی ضمن اجرای طرح با معلمان،مدیران،ناظران و دانشآموزان،صورت میگرفت.برای جمعآوری دادهها،از ابزارهای زیر استفاده شده است:
1.پرسشنامهء باز پاسخ:که خود شامل دو قسمت بود.قسمت اول به منظور کشف باورها، انتظارات و نیازهای معلمان ریاضی در مورد آموزش ضمن خدمت،تهیه شد.قسمت دوم جهت ارزیابی استفاده از فرآیند درسپژوهی در توسعهء حرفهای معلمان ریاضی براساس مدل پنج سطحی گاسکی1تدوین شده بود.
(1).مدل پنج سطحی گاسکی:توماس گاسکی یکی از نظریهپردازان و محققان برجستهء حوزهء تعلیم و تربیت است که کانون توجه او در نظریهپردازی و پژوهش در زمنیی توسعهء حرفهای معلمان است.مدل پنج سطحی گاسکی جهت ارزشیابی رشد حرفهای معلمان،در سطوح زیر بیان میشود:سطح یک-واکنش شرکتکنندگان؛سطح دو-یادگیری شرکتکنندگان؛سطح سه-پشتیبانی سازمانی و تغییراتسطح چهار- استفادهء شرکتکنندگان از دانش و مهارتهای جدید؛و سطح پنج-نتایج یادگیری دانشآموزان(گاسکی،2001؛گاسکی؛2002؛گاسکی، 1382).
تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره -94 (صفحه 134)
2.مشاهدهء مشارکتی.مشاهدهء مشارکتی ایجاب میکند که پژوهشگر در جامعهء مورد پژوهش،مشارکت نماید.مشارکت در مکان یا جامعهء پژوهش،این امکان را به وجود میآورد تا پژوهشگر واقعیت را ببیند،بشنود و تجربه کند.
3.یادداشتهای میدانی اعضای گروه.این یادداشتها توسط اعضای گروه،ضمن مشاهدهء کلاسهای درس ریاضی،نگاشته میشد.
4.یادداشتها و نظرات ناظران بیرونی.راهنماییها و نظرات ناظران بیرونی نیز پس از مشاهدهء جلسات و کلاسهای درس ریاضی جمعآوری میشد.
5.مصاحبه.که شامل مصاحبههای نیمه ساختاری که در هر جلسه با معلمان انجام میشد. همچنین با دانشآموزان نیز گاهی اوقات مصاحبههایی صورت میگرفت.
6.ضبط صدا،فیلم،عکس.آنچه در جلسات مورد بحث و بررسی قرار میگرفت ضبط میشد،همچنین از بعضی از صحنهها عکس تهیه میشد و در مواردی که امکانپذیر بود، فیلمبرداری صورت میگرفت.
پس از آنکه دادهها جمعآوری شد،براساس ادبیات پژوهش در این حوزه و روش مقولهبندی دادهها،ابتدا مدل نظری(شکل شماره 1)تدوین گردید که راهنمایی برای مدل تحلیلی پژوهش(جدول شماره 1)میباشد.
نقطه به عنوان گام اول در نظر گرفته شده و به سورت پادساعتگرد،ارتباط بین اجزای الگو تشریح خواهد شد.
برای اجرای برنامههای آموزش و پرورش،نیروی انسانی نقش محوری دارد.بنابراین باید نیروهای با کیفیت موردنظر برنامه در اختیار باشند تا اجرای برنامه آغاز شود.نیروی انسانی مجری برنامه از سویی باید دانش و مهارت کافی برای اجرای برنامه را داشته باشد و از سوی دیگر باید نگرش مثبتی به برنامه داشته باشد(موسیپور،1382).از طرف دیگر،با توجه به آنکه درسپژوهی،خود نوعی پژوهش مشارکتی محسوب میشود،لذا اولین گام برای این الگو را میتوان،ایجاد فرصت تعامل بین مؤسسات آموزش عالی با مدارس،دانشجویان با معلمان و پژوهشهای دانشگاهی با کلاس درس دادنست.این تعامل میتواند آغاز ورود دانش و مهارت قشر دانشگاهی به قشر مدرسهای و بالعکس باشد؛به این صورت،نگرش هر دو گروه،به تحقیق و تغییر نیز حرفهایتر خواهد شد.این امر در الگوی ارایه شده از سریق مرحلهء درگیری با پروژههای پژوهش مشارکتی در کلاس درس و مدرسه-نظیر درسپژوهی-در نظر گرفته شده است.
منظور از امکانات،تمامی لوازم و ابزاری است که اجرای برنامه به آنها مرتبط میشود و از کمیت و کیفیت آنها تأثیر میپذیرد.نمیتوان به امید فراهم شدن امکانات در آینده،اجرای برنامه را شروع کرد.البته این بدان معنا نیست که هیچ فعالیتی نباید انجام شود مگر آنکه امکانات آن مهیا شود،بلکه فقط تأکید بر این موضوع است که هر برنامهای را باید با لوازم خودش دنبال کرد.نمیتوان از سویی اهداف برنامه را خواست و از سوی دیگر،امکانات آن را فراهم نکرد(موسیپور،1382).این امر در اولین دور این الگو،اهمیت فراهمسازی را گوشزد میکند و در جریان الگو و طی دورهای بعد،اهمیت پشتیبانی را میرساند.لذا لازم است تا دستاندرکاران آموزش مانند سازمان آموزش و پرورش،دانشگاهها،مدارس،پژوهشکدهها و مراکز تحقیقات آموزشی،سرمایهگذاران آموزشی و...در این زمینه حمایت لازم را انجام دهند تا به جهت کمبود امکانات،الگو با پسرفت مواجه نشود.
تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره -94 (صفحه 142)
برای اینکه آموزش و پرورش بتواند در اجرای برنامههای خود موفق باشد،از سویی باید ضمن رعایت موازین علمی و تربیتی،مسأله تقاضاهای اجتماعی را در نظر بگیرد و از سوی دیگر باید متوجه باشد که همه مجریان برنامهها،خود به نحوی مرتبط با اجتماع و از آن متأثر هستند.نابر این باید تلاش شود تا اجتماع دربارهء برنامههای جدید نظر مثبت داشته باشد.تغییر باورها و نگرش مردم از طریق آگاهی دادن به آنها و مشارکت بخشیدن به آنان،عملی میگردد.
این نکته نیز حائز اهمیت است که تمامی کسانیکه به نحوی با اجرا یک برنامه سروکار دارند،در نظر گرفته شوند.معمولا به هنگام اجرای برنامههای آموزش و پرورش،توجه اصلی معطوف به معلم میشود،در حالیکه علاوه بر معلم،کادر اداری را نیز باید در نظر گرفت. آمادگی کادر اداری هم از حیث تسهیل امور برای اقدامات معلم و هم از حیث انتقال نگرش، حائز اهمیت است(موسیپور،1382).
لذا پژوهشگران،گام سوم جهت این الگو را آمادگی اجتماعی،به مفهوم تشریک مساعی بین دانشآموزان،معلمان،مدیران و والدین میدانند.این گام میتواند از طریق دعوت از مدیران و والدین به حضور در کلاس درس و بحث و گفتگو در مورد یادگیری دانشآموزان و شروع خود ارزیابی و خودبازبینی در تمام افراد درگیر در آموزش،آغاز گردد.در حقیقت،درس پژوهی چنین جایگاهی را فراهم خواهد آورد.
در این الگو،درسپژوهی براساس مراحلی که قبلا توضیح داده شد،به کار میرود.پیروی از مراحل این مدل را نباید تقلید به حساب آورد چرا که پژوهشگران،قصد بومیسازی مدلی برای مراحل درسپژوهی را ندارند.در الگوی توسعهء حرفهای،درسپژوهی فقط یک وسیله است جهت نیل به توسعهء حرفهای معلمان؛که به وضوح،هدفی برجستهتر میباشد.در این مرحله،تشکیل گروههای درسپژوهی و درگیری عمیقتر با درسپژوهی توصیه میشود.
پس از اشاعهء فرهنگ پژوهش مشارکتی در کلاس درس،حمایت از آن و ایجاد آمادگی اجتماعی و تشکیل گروههای درسپژوهی بهطور رسمی،باید محیطی فراهم آورد تا دستاوردهای گروهها،نظیر درسهای پژوهشی در چرخش درآیند و بهبود یابند؛چرا که هدف درسپژوهی والاتر از تولید درسهای پژوهشی است.گام چهارم این الگو گسترش دانش تولید شده از طریق درسپژوهی است.سمینارهای منطقهای،استانی و کشوری،بازدید از مدارس مختلف و ایجاد ارتباط با گروههای دیگر درسپژوهی به شکل ناظر بیرونی،انتشار پژوهشهای صورت گرفته به شکل مقاله،گزارش یا کتاب و ایجاد منزلگاههای اینترنتی درسپژوهی، میتتوانند محیطی برای گسترش این دانش فراهم آورد.
البته باید در اجرای این گامها،به خصوص گام چهارم،نهایت دقت را به عمل آورد تا بد فهمیها موجب انحراف مشارکتکنندگان نشود.این موضوع،خود چالشی است برای بررسی و پژوهش بیشتر که درگیران با این الگو را به گام اول الگو راهنمایی میکند.لذا این گامها به صورت حلزونی میباشد نه به صورت سلسله مراتبی.گفته میشود،حلزونی،چون این مارپیچ در هر دوری که میزند،روی پیچ قبلی ساخته میشود-فقط دور نمیزند تا ثابت بماند-ابتدا و انتها ندارد.
پس منتظر نقطهء آغاز و در پی یافتن نقطهء پایان نباشیم،به توسعه بیندیشیم و از هر کجا که هستیم شروع کنیم.
نمایشی از ارتباطهای بین اجزای این الگو در شکل شمارهء 2 آمده است.
موسیپور،نعمت اله(1382)مبانی برنامهریزی آموزش متوسطه.تهران:انتشارات به نشر.