آهنی ام آهنی -غریبه اززمونه - بیگانه از همه کس - ازکره ی دیگری
نه دل دارم نه دلدار - نه شهر دارم نه شهردار
دلم یه شهر غوغا ست - وهمه چیز مهیا ست
نمسپرم د لم روبه هر کس یه باربه روم بخنده
دختری که بلد نیس روسریشو سرکنه
چون دلم از آهنه نه از چوب ونه پنبه
با چشمک عسلی ازراه بدر نمیشم
کافیه که د لم روفقط یه بار بشکنه
از بس دلم شکسته تبدیل به آهن شده
نه طلا ونه نقره آهن قراضه شده
دلم مخواست شا دیمو تقسیم کنم با کسی
آخر شدم آشنا با دختر ارمنی
دختری که میخواستم خیلی هواشو داشتم - خیلی دوسش می داشتم
یه روز دیدم تو بازاربا عشوه وتن نازی شما ره میداد به کس
پرسیدم این چه راهی وچکاری وچه سریس ؟
گفت:کجا شو دیدی؟
بیشتر ازهفت تا رفیق دارم
برنامه ای نوشتم -هرروز با یکیش باشم
خوشا ل وخندون باشم
غم زمونه ام رو بذارم سطل آشغا ل...
گفتم:که این انصا ف نیست- دل منو ربودی - من به تو دل بسته ام -
بخاطرت زنده ام -تو که منو سوزندی-
تو که منو سوزوندی...
خاکسترم به باد رفت دادم به آسمان رفت.
لعنت به این زمونه - ای دختر دیونه
گفت آقا جون چی میگی -من همینم که هستم
لازمه که بدونی از خیلیها سر هستم
دختر همسایمون سی دوست پسر داره
با همشون میگرده- کاد وهای بهتری از ازدوستا شون میبره
خیلی عقب مونده ای- امل وبیچاره ای- دلم واست میسوزه که اینقدر ساده ای.
گفتم :سا ده وامل نیسم - از کره صادقم .
اما عزیز دلم توسرزنش نداری
تقصیره ایرانسله که قیمتتش پا یینه
که هرکسی تو جیبش پر زخط ایرانسله
آدمای مثل تو ظرفیتش همینه
زود میبازد خودش رو -ادیان ومذهبش رو
فرهنگ امثال شما همینه !
ولی راستشو بخوای من و تو امثال ما وامانده ایم ،احمق وبیچاره ایم
بجای استفاده خوب- وبا عزیزان خود غرق لجن ها بشیم
اهل خانه خود راآهسته نابود کنیم- خدا نکرده اگر بخواهیم رسوا بشیم
تقدیم به دوستان
کلمات کلیدی: عشقی وگوناگون