سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نرسیدن خیرت [به دوستان] به دوستی [آنان]با دیگران می انجامد . [امام علی علیه السلام]
فانوس 12
وقتی دلم میگیرد ویادت ونامت برمن غلبه میکند،راه طبیعت را درپیش میگیرم وبرنوک کوه های خاکستری نگاهی می اندازم وبه پرندگانی که ازآشیانه هایشان دسته دسته درآسمان پرواز میکنندوبطرف افق رنگارنگ باجلوه های قشنگشان پرواز میکنند،چشم میدوزم وباخود میگویم کاش بودی ولحظه های غم را باهم فراموش میکردیم وآهسته وآرام درطبیعت قدم میزدیم ودستهایمان رابهم گره میزدیم ومیفشردیم مثل روزهای اول آشنایمون.

    یادت هست چندماه پیش به سبزه زاری رفتیم دستت راازروی دستم ور نمیداشتی ودرجایی که سبزه زارهای زیباومخملی در دامنه ی کوه،درست درجایی که سرچشمه ی رودی غرش کنان راه پر پیچ وخم رامیپیمود وماکنارش دست دردست هم نشستیم.آنجایی که لاله های قرمز سرختراز قرمز بودند،آنجایی که زنبق های وحشی به خورشید عشق میورزیدندولبخند میزدندوآنجایی که گلها خورشید راشیفته خود کرده بودند وبالبخندهایشان خورشید را باآن هیبت وعظمت مجنون میکردند توبودی که دستهایم رابوسه باران میکردی ومیگفتی:هرگز ازت جدا نمیشم؛ ومن مات ومبهوت به چهره نرگس وبنفشه سحر انگیزتو خیره بودم.وآنجایی که بغیراززیبایی چیزدیگری دیده نمیشد،باوجودتو...!یادته دردامان طبیعت ویک گل زرد وحشی را که تنها بود چیدم وبتو تقدیم کردم؛این باریک سبد گل محبوب سرخ ویک شاخه بنفشه راکه مثل توازحجب وحیاهمیشه سرش رابه زیر می افکند وحیای تو راتحسین میگوید،به تو میبخشم.

    اگرروزی قسمت شد ودوباره میرویم وروحمان را از زیبایی ها سیراب  میسازیم ؛من دستانت رامیبوسم ودستهایمان رابسوی پروردگار به آسمان میگیریم وخدای بزرگ رابخاطر عشق جاودانمون ستایش میکنیم. اگر بامن همراه باشی ومرا فراموش نکنی ،میدانم که هنوزم  دوستم داری و،وتابهاری دیگر مراتحمل میکنی!...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهیارایرانی 90/10/7:: 2:15 صبح     |     () نظر