سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تا کی آب بر کوه می ریزد و آن را نرم نمی کند؟تا کی حکمت می آموزید و دلهایتان بر آن نرم نمی شود؟ [عیسی علیه السلام]
فانوس 12

 

 

      

کلاردشت

 میگفتند،سیدی کلاردشت رابه آشوب کشیده ویاغی شده وبه همین دلیل قشونی رابه آنجا فرستادند.دستگیرکرده وبه تهران آوردند.با تشریفات زیاد وتوپخانه.نظامیان هم با موزیک جلورفته بودند.

    سید را باعمامه سبز،زنجیر به گردن وبازوی بسته وارد کردند.تمام مردم گریه می کردند.تعجب کردم.یک سید فقیر که خودش به نایب السلطنه وبعد به شاه گفته بود که من هرسال برای گرفتن کمک به آنجا میروم .نه یاغی هستم ونه کاری می توانستم بکنم.بیهوده این جملات را فراهم آورده اند.اگریکی ازسردارن خارجی را میگرفتند چه می کردند؟

     ازقراری که سربازهای نایب السلطنه گفتند نزدیک به دوهزارنفرمرد وزن وپیروجوان تا حتی بچّه ها راد رکلاردشت کشته بودند!

    سیّد به شاه گفته بود برای من سید فقیر، کلاردشت راخراب کردید ودوهزارنفررعیّت خود راکشتید! درصورتی که اگر یک نفردنبال من آمده بود با اومی آمدم!

                      ازخاطرات اعتمادالسلطنه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهیارایرانی 91/4/7:: 3:38 صبح     |     () نظر