سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، سکوت را در سه جا دوست دارد :به هنگام خوانده شدن قرآن، به هنگام پیش رفتن به سوی دشمن، و به هنگام تشییع جنازه . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
فانوس 12

 

    خیلی کار بدی کردم کاش ازاوّل فکرم خوب کار میکرد ومیتونستم به چیزهای خوب ومثبت فکر کنم،بجای اینکه چهارسال ونیم دردانشگاه آزاد وقتمووپولمو تلف بکنم.دنبال یه حرفه درست وحسابی برم وحالا واسه خودم کسی بودم ،ولی بازم عبرت نگرفتم ودرآزمون فوقم شرکت کردم،بااینکه 27سال دارم هنوز نمیدونم کیم ،خودمو پیدا نکردم دوساله که دختر دایی مو به اسرار مادر وخواست خودم نامزد کردم ،هنوز نتونستم دست نامزدمو بگیرم ویه خونه اجار ویا رهن کنم ،پس من به چه دردی میخورم...

    وقتی حقوق قضایی رو میخوندم ،به خیالم یکی ازمیزهای دادیاری دردادگستری انتظار مرا میکشد.برای خودم خوابایی دیده بودم .درخواب وبیداری نقش یه قاضی خوب وباانصاف روبازی میکردم .مثل اونا صحبت میکردم .ورفتارم شبیه اونابود .وقتی یه سال بیکار موندم.مجبورشدم سیم کشی ولوله کشی رودرکلاسای فنی وحرفه ای بیاموزم تا لااقل دربازارجذب کار بشم به هرکاری تن دادم ازکارگری معمولی گرفته تاسفید کاری وآلماتورکاری وسیم کشی و...با چن تن ازبساز بفروشا وپیمانکاران آشنا شدم وکارکردم .حالا بیش ازیک ونیم سال کار میکنم ولی فقط تونستم ده درصد دست مزدم رودریافت کنم وهرموقع هم تماس گرفتم یا جواب داده نشده ویا دردسترس نبودند واونایی که می شناختم به درب خونشون مراجعه کردم تا ببینم دردشون چیه وچرا دردادن مزد کارگر زحمت کش وبدون بیمه و...اینقد بی انصافی میکنن؟اما مشاهده کرده ام که مدرنترین خودرو زیر پاشونه ولی اظهار میدارند هنوز ساختمان تموم نشده وتصویه نکردیم ولی من نتیجه گرفتم که اینا همشون دروغ میگویند وبادست مزد کارگرانی مثل من ماشین مدل بالاسوار میشن ودرکاخها مینشینن...ودرکاری که درکرج میکردم سیم کشی بود بعد 25روز کارکردن یه پیچ خودرو به پام فرو رفت ویه ماه خانه نشین شدم ونتونستم پامو به زمین بذارم .مدت بیست روز در منزل دوا ودرمون واستراحت بلاخره پام خوب شد ولی غافل ازاینکه یه بارکارفرمای محترم به خودش زحمت بده یه زنگی بزنی وفقط احوالمو بپرسه.چندین بارم من زنگ زدم تا مبلغی واسم پول بفرسته ،حتی نامردانه به گوشیشم جواب نداد فقط هنگام فرورفتن پیچ به پام یه آژانس گرفت تا منو به اورژانس برسونه.حالا این کارفرمایان عزیزهمه شون حدود 15میلیون بهم بدهکارن ولی یه قرون توجیبم پول نیست...دراین مدت که درمنزل استراحت میکردم دلم واقعا به کارگرای معمولی خیلی سوخت،نه بیمه کاری ونه خدمات درمانی ...نه مزد درست حسابی ونه سازمانی درجامعه ما که ازاین نوع کارگران حمایت کنه.

    واگه علیه یکی ازاینام دردادگاه شاکی بشی بای مبلغ گزافی خرج کنی ویه سالم الاف بشی .اونم معلوم نیست بتونی به حق وحقوقت برسی یا نه باخداست...

    بخدا دیگه ازاین نوع زندگی شروع نکرده خسته شدم...وگاهی وقتا فقط این شعرو زمزمه میکنم.

   این همه مال ومنال ریخته سرش .یاخودش دزد بوده یاپدرش.



نوشته شده توسط مهیارایرانی 91/8/30:: 2:21 صبح     |     () نظر