سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون سختى به نهایت رسد ، گشایش در رسد ، و چون حلقه‏هاى بلا سخت به هم آید ، آسایش در آید . [نهج البلاغه]
فانوس 12

   روایت است "فرعون"پیش ازآنکه به منصب ومقام برسد،سرقبرستانی گدایی میکردومعمولا هرکس هرکس مرده میآورد دفن کند برسبیل خیرات چند شاهی نیاز او میکرد.بعد از مدتی فرعون به فکرافتاد که این چند شاهی را درنرخ معینی مثلا یک قران تثبیت کند وبلا استثنا ازهرصاححب مردهای بگیرد.

   این کار را کرد دید کسی چیزی نگفت.مدتی خودش جلوقبرستان میایستاد هروقت مرده ای میآوردند یک قران طلب میکرد وتا نمیگرفت اجازه دفن میّت را نمیداد،این عوارض کاروباراورا روننق داد چنانچه کسرشأن دانست شخصا عوارض بگیرد ومأموری اجیر کرد،دفتری ومیزی به اختیار اوگذاشت وعوارض را هم افزایش داد به دو قران.مأموراودوقران میگرفت وقبض رسید دریافت میکردواجازه دفن اموات میداد.

    البته کسی هم چیزی به او نمیگفت تا اینکه زد ودختر حاکم مرد،وقتی کسان حاکم او رابردند دفن کنند مواجه شدند با مأمورفرعون وحکایت را به حاکم گفتند.

   حاکم فزعون راطلبید وگفت:شنیده ام تودرقبرستان باج میگیری. فرعون تأیید کرد،حاکم گفت:کی گفته بگیر؟

   فرعون گفت:کی گفته نگیر؟!1

                                                     1-درسهایی از تاریخ


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهیارایرانی 90/10/17:: 9:0 صبح     |     () نظر