سلام به تو به چشمانت سلام به نگاهت به وجود مهربانت....
چقدر سلام بی جواب دارم .چقدر نامه بی جواب دارم با یک قلب پراز درد.
آسمان قلبم هنوز بوی تن تو را می دهد بوی عطر نفسهایت هنوز نوازشگر جسم وجانم هست .
این تقدیر چه درد ناک است برایم ولی جان می سپارم به تقدیر تو. دستانم هنوز از گرمای وجود دستانت خالی نشده است که نتوانند به آن چشمان زیبایت سرمه بکشند.
قلبم چه تند میزند چه احساس قشنگی دارم.تو را چقدر به خودم نزدیک می بینم انگار همین گوشه کنارم ایستاده ای و من زنده شده ام برای فدا شدن در راه تو ساده نوشتم از تو مرا ببخش آخر تنم می لغزد از نبودن تو .
یادت باشد یادت هست در کنارم حتی وقتی که نیستی و نبودی در کنارم تقدیم به تو وبرای تو در ساده ترین نگاهم با همه جسم بیمارم،با قلبی شکسته به تو ای عشق سلام می کنم. می دانم چرا باز هم دست به قلم شدم تا حک کنم رنگ تیره قلبم را بر این صفحه خالی از درد.
نمیدانم چیزی از ان ادم قبلی در وجودم هست یا نه ولی میدانم هنوز یاد تورا در سینه می پرورانم می خواهم بعد از مدتها طرحی بزنم بر این اب جاری تا بشوید جسم بی جانم .
می خواهم باز بگویم ان حرفهای پر از تکرار خودم را.
افسوس کسی نیست که بشوند ناله ای جسم بی جان را.
در میان همه روزم به دنبال رد پایی از تو هستم ،به دنبال الفبای نام تو هستم افسوس که همه روزهای عمرم به اخر رسید و ندیدم نشانی از ان چشمان پاکت.
کاش می دانستم در کدامین سایبان ارام گرفته ای که چشمانم در سوزناکی گرمای خورشید نمی بیند تو را.
کاش می دانستم نشانی رد پاهای تو در کدامین خاک به جا مانده است تا بوسه باران کنم جای قدمهای تو را.
چگونه بگویم به تو ای عزیزم،چگونه بگویم از این و ان روزهای سختم.
از ان لحظه های که تو کشتی،خدایم کشت،روزگارمرا زمین زدو کشت ولی باز هم عشق تو یاد تو وعطر تو در وجودم زنده مانده است و وجودم بر صلیب عشقت میخ کوب شده است به راستی که لایق دوست داشتنیارام و ارام می گویم دوستت دارم پری ناز عزیزم
کلمات کلیدی: افسوس، تکرار، خسته=عاشق، بی قرار، روزای سخت، نیستونابودی، دوست داشتن...
...بااینکه چند سیم کارت داشت ولی همش خاموش بودند. وهرگز به هیچ کدومش جواب نمداد...من مانده بودم با این همه تنهایی که سراسر وجودم رومملو ازغم واندوه ...کرده بود، چکارکنم...
درست پنج ماه پیش بود دیدم که با دوستش واسه قدم زدن به پارک اومده بود ...وقتی دیدمشون بهش اعتنایی نکردم وفوری گم وگورشدم....بخاطر یه شایعه ویه حرف بی اساس... زنگ زدوگفت:پس کجا رفتی ؟مارر وعقرب دیدی؟
بدون اینکه فکر کنم وحرفامو بسنجم و...پخته ش کنم .گفتم به جهنم!میرم که تورونبینم توبوی تعفن میدی...شاید به زبونم اومد یا خواستم خودی نشون بدم والا منکه براش میمردم چرا باید اینطوری دلشو مشکوندم ...شایدم ازش متنفربودم...نمدونم ...ولی نه !خیلیم دوسش داشتم واسه خاطر دیدنش پارک رفته بودم .منکه کار دیگه ای نداشتم.
...همیشه درقلبم بود ولی نمیونم چرا اینطورشد..
.اما بتازگی دفترشونو آوردند نزدیک محل کار ما ومن هرصبح وظهرمی بینمش...دلم پرازخون میشه حتی روم نمیشه با سرم بهش سلام وصبح بخیربگم...ودلم مثل سیر سرکه میجوشه ...ازدرون دارم پوسیده میشم چه کار بدی کردم .خودم کردم که لعنت برخودم باد...به زمان زیادی نیاز دارم ... اگه جواب مثبت ازش نگیرم می میرم....!
کلمات کلیدی: حرف سرد وبی روح، نسنجیده، حرف نپخته، دیوونه
در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن دی سی شد و شروع به نواختن ویلون کرد.
این مرد در عرض 30 دقیقه، شش قطعه ازبهترین قطعات باخ را نواخت.
از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارهایشان به سمت مترو هجوم آورده بودند.
سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی متوجه نوازنده شد.
از سرعت قدمهایش کاست و چند ثانیه ای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد.
یک دقیقه بعد، ویلونزن اولین انعام خود را دریافتکرد.
خانمی بی آنکه توقف کند یک اسکناس یک دلاری به درون کاسه اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.
چند دقیقه بعد، مردی در حالیکه گوش به موسیقی سپرده بود، به دیوار پشت سر تکیه داد، ولی ناگهان نگاهی به ساعت خود انداخت وبا عجله از صحنه دور شد.
کسی که بیش از همه به ویلون زن توجه نشان داد، کودک سه ساله ای بود که مادرش با عجله و کشان کشان به همراه می برد. کودک یک لحظه ایستاد و به تماشای ویلونزن پرداخت، مادر محکم تر کشید وکودک در حالیکه همچنان نگاهش به ویلون زن بود، بهمراه مادر براه افتاد، این صحنه، توسط چندین کودک دیگرنیز به همان ترتیبتکرار شد، و والدینشان بلا استثنا برای بردنشان به زور متوسل شدند.
در طول مدت 30 دقیقه ای که ویلون زن می نواخت، تنها شش نفر، اندکی توقف کردند.
بیست نفر انعام دادند، بی آنکه مکثی کرده باشند، و سی و دو دلار عاید ویلون زن شد.
وقتیکه ویلون زن از نواختن دست کشید و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسی متوجه شد.
نه کسی تشویق کرد، ونه کسی او را شناخت.
هیچکس نمیدانست که این ویلون زن همان”جاشوا بل” یکی از بهترین موسیقی دانان جهان است، و نوازنده ی یکی از پیچیده ترین قطعات نوشته شده برای ویلون به ارزش سه ونیم میلیون دلار،میباشد.
جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در یکی از تئاتر های شهر بوستون، برنامه ای اجرا کرده بود که تمام بلیط هایش پیش فروش شده بود، وقیمت متوسط هر بلیط یکصد دلار بود.
این یک داستان حقیقی است،نواختن جاشوا بل در ایستگاه مترو توسط واشینگتن پست ترتیب داده شده بود، وبخشی از تحقیقات اجتماعی برای سنجش توان شناسایی، سلیقه و الوویت های مردم بود.
نتیجه: آیا ما در شرایط معمولی و ساعات نامناسب، قادر به مشاهده ودرک زیبایی هستیم؟
لحظه ای برای قدردانی از آن توقف میکنیم؟
آیا نبوغ و شگرد ها را در یکشرایط غیر منتظره میتوانیم شناسایی کنیم؟
یکی از نتایج ممکن این آزمایش میتواند این باشد،
اگر ما لحظه ای فارغ نیستیم که توقف کنیم و به یکی از بهترین موسیقی دانان جهان که در حال نواختن یکی از بهترین قطعات نوشته شده برای ویلون است، گوش فرا دهیم ،چه چیز های دیگری را داریم از دست میدهیم؟
کلمات کلیدی: ساز ویاون، جاشوابل، هنر نوازنگی
دیشب چه بارانی آمد ، وقتی که فکر تو بودم
می زد عجب رعد و برقی ، وقتی تو را می سرودم
باران نه ، گویی که خودکار در فراق تو گریه می کرد
هر قطره جوهرش را بر دفترم هدیه می کرد
دیشب من و ابر و خودکار ، اندوهمان را شکستیم
تا اینکه شاید بفهمی ، ما هر سه یاد تو هستیم
کلمات کلیدی: بارن، قطره، یاد تو مرا زنده نگه داشته است، دفتر هدیه، همیشه درفکر توام
آن گونه که تاریخ و پنل مصرف مواد مخدر در جهان نشان میدهد ، یکی از قویترین مواد مخدر که توانست در تخریب و ویرانی شهر وجودی انسان و گسترش پدیده اعتیاد در سطحی وسیع عمل کند هرویین است. در اواخر قرن نوزدهم مصرف تریاک در اروپا به شکل گستردهای رواج یافته بود و مردم برای درمان بساری از بیماریها مانند وبا که ناشی از آلودگی محیط زیست آن موقع اروپا بود به مصرف تریاک روی میآوردند و پس از مدتی به مصرف آن اعتیاد پیدا میکردند. پزشکان آن زمان در اروپا به دنبال دارویی بودند تا بتواند در درمان و یا ترک اعتیاد به تریاک مؤثر باشد . ظاهراً برای اولین بار داروسازی بایر آلمان در سال 1896 از ترکیب انیدرید استیک و مرفین خالص دارویی را ساخت که هرویین نامیده شد.
نام هرویین از واژه یونانی هیروHiro به معنی قهرمان گرفته شده است . در این فرایند از یک کیلوگرم مرفین حدود 900 گرم هرویین به دست میآمد که به آن دی استیل مرفین نیزگفته میشود. هرویین برای اولین بار به عنوان داروی ترک اعتیاد به تریاک پا به عرصه وجود گذاشت . پزشکان آن زمان نمیدانستند که چه اشتباه بزرگی را مرتکب شدهاند و چه ماده خطرناکی را به عنوان دارو به بازار عرضه کردهاند. تصور پزشکان بر این بود که که با مصرف هرویین و جایگزینی آن با تریاک میتوان اعتیاد به تریاک را درمان کرد و سپس مصرف هرویین را میتوان به راحتی قطع کرد اما مصرف کنندگان تریاک با مصرف هرویین از چاله در میآمدند و به چاهی عمیق میافتادند که بیرون آمدن از آن به مراتب سخت تر بود و این آغازی بود برای ظهور گسترده ترین و مخربترین نوع اعتیاد که در جای جای کره خاکی قربانی گرفته و میگیرد و شعلههای ویرانگر آن هنوز زبانه میکشد.
این وضعیت یعنی تجویز هرویین توسط پزشکان برای ترک اعتیاد تا اواخر قرن بیستم ادامه داشت تا جایی که در دهه 1960 میلادی پزشکان شهر لندن بیش از 500 کیلوگرم هرویین به بیماران خود تجویز کردند.
شاید تصور بر این باشد که هرچه پزشکان میگویند و هردارویی که تجویز میکنند بدون نقص و اشتباه است ، اما آن گونه که تاریخ نشان میدهد علم پزشکی خصوصاً در مسئله بیماری اعتیاد دچار اشتباهات فاحشی شده است و تولید و عرضه داروهای ترک اعتیاد توسط پزشکان نه تنها کمکی به حل مسئله نکرده است بلکه باعث تخریب بیشتر و حاد شدن مسئله درمان بیماری اعتیاد شده است و داستان داروهای ترک اعتیاد هنوز هم به همین شکل اما در قالب داروهای دیگر ادامه دارد.
در اواخر قرن بیستم با مشخص شدن عوارض ناشی از مصرف هرویین و نه تنها ناکارآمدی آن بلکه تخریب وحشتناک آن ، تجویز آن برای درمان یا ترک اعتیاد کنار گذاشته شد اما دیگر دیر شده بود و هرویین به عنوان یک ماده مخدر قوی و ویرانگر به همه جا رسوخ کرده بود. اکنون بعد از گذشت سالها هنوز هم در فرهنگ عامیانه اعتیاد و مواد مخدر از زبان مصرف کنندگان هرویین شنیده میشود که ما برای ترک اعتیاد به تریاک هرویین مصرف کردیم ، به ما گفتند اگر چند روزی هرویین مصرف کنید راحت تر میتوانید اعتیادتان را ترک کنید.
هرویین اصل یا لابراتواری که هنوز هم به صورت قاچاق تولید میشود پودری سفیدرنگ است اما هرویینهایی که به هرویین خیابانی شهرت دارند کرم رنگ و بعضاً قهوهای روشن هستند. این ماده به صورت مصرف کشیدنی با زرورق ، استنشاقی و تزریق وریدی مصرف میشود.
هرویینهایی که در حال حاضر در بازار قاچاق کشور ما وجود دارند ، طی آزمایشهای به عمل آمده مشخص شده است که بیش از 90 درصد ترکیبات آن ترکیبی عجیب و غریب از انواع قرصهای روان گردان شامل خواب آور، ضد افسردگی ، آرامبخش و غیره است و کمتر از 10 درصد آن هرویین خالص است و بهتر است به آن قرصئین گفته شود تا هرویین. این نوع هرویین باعث چرت شدید میشود و مصرف کننده آن پس از مصرف در وضعیتی قرار میگیرد که مشاعر آن تقریباً از کار میافتد در حالیکه تخریب هرویین خالص در این حد و اندازه نیست.
نشئگی هرویین در مقایسه با تریاک از دوام ، ماندگاری و طول عمر کمتری برخوردار است . مصرف کنندگان هرویین تنها چند دقیقه و حتی در روش تزریق پس از چند ثانیه به اوج نشئگی میرسند اما باگذشت یکی دوساعت دوباره سطح نشئگی پایین میآید و مصرف کننده خمار میشود و باید دوباره مصرف کند به همین دلیل مصرف کنندگان هرویین عمدتاً از ادامه روند زندگی عادی عاجز هستند و تمامی وقت خود را صرف تهیه و مصرف هرویین میکنندو زندگی آنها به سرعت از هم می پاشد و سر از بیغولهها در میآورند در حالیکه مصرف کنندگان تریاک به دلیل بالا بودن مدت ماندگاری و دوام نشئگی آن قادر هستند در طول شبانه روز به زندگی و امورات خود رسیدگی کنندو مشکلات آنها به هیچ وجه قابل مقایسه با مصرف کنندگان هرویین نیست.
ظاهراً تأثیر هرویین بر روی گیرندههای مرفین بدن به گونهای است که خیلی سریع جذب آنها می شود و همینطور اثر تخریبی آن روی سیستم تولیدکننده مواد شبه افیونی جسم و سیستم ضد درد ، بیشتر و سریعتر از سایر مواد مخدر است و در مدت کوتاهی این سیستم را در جسم انسان از کار میاندازد و مصرف کننده آن خیلی زود به مصرف آن اعتیاد پیدا می کند.
شایان ذکر است در حال حاضر مواد مخدر جدید شامل کراک ، شیشه ، آیس یا کریستال گوی سبقت را در تخریب از هرویین ربودهاند و بلایی بر سر مصرف کننده میآورند که هرویین با آن قدرت وحشتناک نمیتواند بیاورد و بسیاری از مصرف کنندگان هرویین به مصرف کراک روی آوردهاند. روش درمانی کنگره 60 در مورد مصرفکنندگان هرویین تاکنون کاملاً مؤفق بوده است و در حال حاضر مصرف کنندگان هرویین که توانستهاند اعتیاد خود را به این ماده مخدر در کنگره 60 کاملاً درمان کنند تعدادشان بسیار است. در کنگره 60 طول درمان اعتیاد به هرویین 11 ماه است زیرا در این مدت سیستم تولیدکننده مواد شبه افیونی و ضد درد کاملاً راهاندازی میشود.
با وجود همه سنگین ترین مجازات ها، ماده محرک شیشه در آشپزخانههای زیرزمینی و منازل متخلفان که برای دست یافتن به اسکناسهای بیشتر به هر کاری دست میزنند، همچنان تولید می شود. پژوهشگران میگویند این روزها در زیرزمین خانهها در ازای 200 تا 300 هزار تومان، فرمول ساخت شیشه آموزش داده میشود! آنهایی که پا بر همه ارزشها گذاشته و تن به تولید شیشه دادهاند با خرید لوازم آزمایشگاهی و اختصاص آشپزخانه منزلشان به محل تولید شیشه میتوانند شیشهای را که تولید کردهاند به جوانان این مرز و بوم بفروشند تا مهر اعتیاد بر پیشانی جوانان بیشتری نقش ببندد و هرروز کودکان بیشتری قربانی اعتیاد والدین خود شوند.
براساس گزارش عملکرد ستاد مبارزه با موادمخدر در سال 90، انهدام 120 لابراتور تولید شیشه، دستگیری 60 هزار نفر در ارتباط با تولید این ماده و کشف 4 تن شیشه تولید داخل، گواهی بر رشد لابراتوارهای تولید شیشه در کشور است. از یکسو اعداد و ارقام آژیر قرمز تولید شیشه را به صدا در آوردهاند و از سوی دیگر آسیبشناسان نسبت به آثار تولید آن هشدار میدهند. رویا نوری پژوهشگر اعتیاد در این باره به تهران امروز میگوید: «وقتی آمار مصرف شیشه افزایش پیدا میکند، پرواضح است که میزان تولید آن هم افزایش پیدا کرده است. اگر فرض کنیم که واردات شیشه در کشور داریم، با توجه به اقدامات امنیتی در مرزها و توان نیروی انتظامی، واردات این حجم از شیشه امکانپذیر نیست. گذشته از آن، تولید شیشه در آشپزخانههای زیر زمینی برای قاچاقچیان و تولیدکنندگان از نظر اقتصادی به صرفه است.»
از شابو تا شیشه
روزی که شیشه از آسیای جنوب شرقی وارد کشور شد، نامش «شابو» بود. شابو از طریق جوانان ایرانی که در آن کشورها کار میکردند، وارد شد. در ابتدا مصرف کنندگان گمان میکردند که مصرف شابو اعتیادآور نیست، افراد را لاغر میکند و توانشان را بالا میبرد. رویا نوری، کارشناس ارشد جامعهشناسی، سال گذشته نتایج پژوهشی درباره اعتیاد را به ستاد مبارزه با موادمخدر ارائه کرد که با حمایت مالی دفتر کنترل جرایم و موادمخدر سازمان ملل و تاییدیه ستاد مبارزه با موادمخدر انجام شده بود.
او در گفتوگو با تهران امروز درباره تولید شیشه در کشور میگوید: «اولین افرادی که به ایرانیها فرمول ساخت شیشه را آموزش دادند فقط در قبال قیمت بسیار بالایی حاضر به انجام آن شدند اما در شرایط کنونی آشپزخانهدارها ساخت شیشه را با قیمت بسیار نازلی که بیشتر افراد جامعه از عهده پرداخت آن بر میآیند، آموزش میدهند. این قیمت 200هزار تا 300 هزار تومان است.»
او ادامه میدهد: «اتفاقا یکی از مصرفکنندگان به من گفت که در گذشته «اصلا این ماده یک چیز دیگر بود! نه اعتیاد داشت و نه حالم را بد میکرد! اما شیشهای که این روزها مصرف میکنم زمین تا آسمان با آن ماده اولیه فرق میکند.»
از 90 هزار شیشهای در پایتخت، هر روز حداقل 9 هزار نفرشان به درجاتی از توهم میرسند. نکته اینجاست که میانگین سنی مصرف کنندگان این ماده محرک با 4 سال کاهش نسبت به سالهای گذشته، به 29 سال رسیده است.
ایران مقام نخست کشف هروئین در دنیا را برای سومین سال پیاپی کسب کرده اما صرفنظر از اعداد و ارقام غیررسمی، آمارهای رسمی نشان میدهد این بلورهای شیشهای کوچک با فرمول متیل آمفتامین، بلای جان 27 هزار جوان ایرانی هستند
ادامه از صفحه اول: و این به معنای آن است که وقتی شیشه در آشپزخانههای داخلی ساخته شد ناخالصیهایی به آن افزوده شد که تاثیرات مخربتری بر بدن دارد.» به گفته نوری،بعد از آنکه آشپزخانههایی در شرق و غرب تهران و در نواحیای که کمتر مسکونی بود دایر شد، بر حسب اتفاق هنگام اضافه کردن اسید به ماده اولیه انفجارهایی رخ داد و پلیس در این مرحله بود که متوجه وارد شدن شیشه به کشور شد. او میگوید: «پیش از آن معلوم نبود که شیشه در داخل تولید میشود. از همان موقع (سال 78) شیوع شیشه در کشور پیشبینی میشد.»
دروازه غار، زخمی شیشه
اسمش رضاست. اگر چرتی که بین کلماتش میزند امان بدهد، میتوانی کلمات بریدهاش را کنار هم بگذاری و بلایی که شیشه بر انسان وارد میکند را از نزدیک بشنوی. اینطور که میگوید 23 سال بیشتر ندارد. میگوید: «17 سالم بود. برادرم در آشپزخانه کار میکرد. با یکی از دوستانش. من هم شیشهای شدم.» اگرچه برادرش را در انفجار آزمایشگاه وقت تولید شیشه از دست داده است اما رضا تا امروز میراثدار اوست و شیشهای باقی مانده. حالا روزها و شبهایش را در پارک یا گوشه خیابان میگذراند. مجبور است برای تهیه جنس خرده فروشی هم بکند.
خودش میگوید برای آنکه هزینه مصرفش را دربیاورد همه کار کرده است. توی پروندهاش از دزدی دیده میشود تا زورگیری.میگویند برای خودش یلی بوده. اما این روزها شیشه از او چیزی باقی نگذاشته است. از دور که نگاه کنی تصویر جوان سیاهچردهای میبینی که گویی پوستش را بر استخوانهایش کشیدهاند و توی صورتش که نگاه کنی زخم اعتیاد در عمق چهرهاش فریاد میزند. زیرچشم چپش قی سبز رنگی دیده میشود که نشان از عفونت چشمش دارد. دستانش زخم شده و عفونت کردهاند. رضا اما نه به غذا فکر میکند و نه به زخم هایش. رضا تنها نگران جنسی است که باید تا شب برای به دست آوردن هزینهاش کار کند.
کشف 43آشپزخانه دیگر داستان آشپزخانههای تولید شیشه داستانی ادامه دار است. تنها در سه ماهه نخست امسال پلیس مبارزه با موادمخدر نیروی انتظامی 43 آشپزخانه دیگر را کشف کرده است.
سردارعلی مویدی چندی پیش با اعلام این خبر میزان کشفیات موادمخدر در همین زمان را تا 100 تن اعلام کرد که سهم روانگردانها از آن تا سه و نیم تن بوده است. این در حالی است که 533 کیلوگرم از روانگردانهای ضبط شده، شیشه بوده است. مقایسه این ارقام با مدت مشابه در سال گذشته افزایش 11 درصدی این ارقام را نشان میدهد.
رویا نوری در این باره میگوید: «به صرف افزایش میزان کشفیات نمیتوان به این نتیجه رسید که مصرف و تولید شیشه افزایش پیدا کرده است اما نشانههای آن را در جامعه میتوان دید. نتایج پژوهش انجام شده نشان داد که 90 هزار نفر تنها در پایتخت در روز، هفته یا ماه شیشه مصرف میکنند.»
پزشکان و درمانگران اعتیاد میگویند که فقط یک یا چند بار مصرف کردن شیشه میتواند مصرفکننده را به درجاتی از توهم برساند و در همین باره نوری میگوید: « از 90 هزار شیشهای در پایتخت، هر روز حداقل 9 هزار نفرشان به درجاتی از توهم میرسند. نکته اینجاست که میانگین سنی مصرف کنندگان این ماده محرک با 4 سال کاهش نسبت به سالهای گذشته، به 29 سال رسیده است.»
هرچند خبرهای رسیده از دفتر مبارزه با جرایم و موادمخدر سازمان ملل حاکی از آن است که ایران مقام نخست کشف هروئین در دنیا را برای سومین سال پیاپی کسب کرده اما صرفنظر از اعداد و ارقام غیر رسمی، آمارهای رسمی نشان میدهد این بلورهای شیشهای کوچک با فرمول متیل آمفتامین، بلای جان 27 هزار جوان ایرانی هستند.
این در حالی است که نتایج این پژوهش نشان میدهد تحصیلکردهها هم مشتری شیشه هستند و شیشه، زنان را نیز وارد بازی اعتیاد کرده است. شاید باز شدن پای شیشه به کشور بود که میانگین سن اعتیاد را با چهارسال کاهش به 28 سال رساند.
همین است که کارشناسان نسبت به افزایش آشپزخانههای تولید شیشه که مثل قارچ در کشور رشد میکنند هشدار میدهند. چرا که عرضه و تقاضا در کنار یکدیگر معنا مییابد. به نظر میرسد باید محتاطتر عمل کنید شاید در پشت دیوارهای خانه ساکنان کوچهتان یک آشپزخانه تولید شیشه وجود داشته باشد!
واقعا دوستت دارم
گرچه شاید گاهی
چنین به نظر نرسد
گاه شاید به نظررسد
که عاشق تو نیستم
گاه شاید به نظر رسد
که حتی دوستت هم ندارم
ولی درست در همین زمان هااست
که باید بیش از همیشه
مرا درک کنی
چون در همین زمان هاست
که بیش از همیشه عاشق تو هستم
ولی احساساتم جریحه دار شده است
با این که نمی خواهم
می بینم که نسبت به تو
سرد و بی تفاوتم
درست در همین زمان هاست که می بینم
بیان احساساتم برایم خیلی دشوار می شود
اغلب کرده تو ؛که احساسات مرا جریحه دار کرده است
بسیار کوچک است
ولی آن گاه که کسی را دوست داری
آن سان که من تو را دوست مى دارم
هرکاهی ؛کوهی می شود
و پیش از هر چیزی این به ذهنم می رسد
که دوستم نداری
خواهش می کنم با من صبور باش
می خواهم با احساساتم
صادق تر باشم
و می کوشم که این چنین حساس نباشم
ولی با این همه
فکر می کنم که باید کاملا اطمینان داشته باشی
که همیشه
از همه راههای ممکن
عاشق تو هستم ....
کلمات کلیدی: صبورباش، کسی را غیر من شریک عشق نکن، احسات جریحه دار، سرد وبی تفاوت نباش
شبی که رفتی در خیابان نشستم گریه کردم...
از غم دردی که دیدم بی تو هستم گریه کردم...
خواستم از آرزوهای دلم حرفی بگویم...
چون نبودی باز با یادت نشستم گریه کردم...
از غرورم کوه ها را زیر پایم می نهادی...
من برایت این غرورم را شکستم گریه کردم...
گرچه لبخندی زدم گفتی «خداحافظ» ولی من...
تا تو رفتی عقده ی دل را گسستم گریه کردم...
خواستم چون لحظه ای از دیدنت غافل نگردم...
چشم را پشت سرت دیگر نبستم گریه کردم...
کلمات کلیدی: غرور، گریه، عقده های دل، چشم باز پشت سر، غافلگیر
من وتو با همیم اما دلامون خیلی دوره همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره
نداریم هیچ کدوم حرفی که بازم تازه باشه چراغ خنده هامون خیلی وقته سوت و کوره
من وتو،من وتو
،من وتو هم صدای بی صداییم با هم و از هم جداییم
خسته از این قصه ها ییم هم صدای بی صداییم
نشستیم خیلی شب ها قصه گفتیم از قدیما یه عمره وعده ها رو دادیم و حرف ها رو گفتیم :دیگه هیچی نمی مونه برای گفتن ما گلای سرخمون پوسیده موندن توی باغچه دیگه افتاده از پا ساعت پیر رو طاقچه گلای قالی رنگ زرد پاییزی گرفتن اونام خسته شدن از حرف هر روز تو و من من وتو ،من و تو ،
من وتو هم صدای بی صداییم با هم و از هم جداییم خسته از این قصه هاییم هم صدای بی صداییم
کلمات کلیدی: من وتو قصه های بی کلام وبی صدا
با سلام خدمت همه ی شما عزیزان و
وسایل مورد نیاز :
1 ) سه متر چوب صاف گردو
2) دو متر چوب خمیده ی 45 درجه گردو
3) شش عدد سیم گیتار
4) اره دقیق بر
5)یک مخزن 20 لیتری پر از آب
6) یک متر چوب اره با ضخامت 2 سانتی متر
7) چسب چوب به مقدار لازم
8)نوار پلاستیکی
9) دلر برقی دقیق
10) اسپری رنگ (به هر مقدار )
11) یک بسته سیم گیتار
زمان مورد نیاز : 10 روز
(چون برای این کار به حوصله نیاز داریم )
مرحله اول : کار با چوب صاف گردو
در این مرحله ابتدا چوب ها را مانند شکل زیر می بریم .
سپس قطعه های بریده شده را مانند شکل می چسبانیم.(سایز دسته و خود صفحه گیتار بستگی به سلیقه شما دارد .)
دقت کنید که آن قسمت از دسته گیتار که به داخل گیتار رفته را از زیر صفحه بچسبانید.(قسمت تنظیم کننده صدا را هم همینطور )
حال با اره وسط صفحه گیتار را به اندازه قطر مستطیل صفحه گیتار به صورت دایره ببرید.(مانند شکل زیر )
صفحه زیرین گیتار رو هم مانند صفحه بالایی ببرید.
مرحله دوم: کار با چوب های خم شده
در این مرحله به مخزن 20 لیتری احتیاج پیدا می کنیم. چوب خم شده مان را به مدت 3 ساعت داخل مخزن پر از آب می گذاریم تا باد کند. سپس بعد از در آوردن چوب آن را با حرارت خوب خشک می کنیم. (دقت داشته باشید که کاملا خشک شده باشد .)
سپس آن قسمت هایی را که از کناره ی چوب باد کرده نا منظم است با اره منظم می کنیم.(مطابق شکل زیر )
مرحله سوم : چسباندن قطعات به هم
در این مرحله چوب خمیده ای را که آماده کرده ایم به اندازه ی دسته گیتار جدا می کنیم و سپس به آن می چسبانیم .
سپس صفحه ی زیرین گیتار را با صفحه بالایی انطباق میدهیم و سپس آن قطعه ای را که ار دستع گیتار مزاحم است می بریم. صفحه زیرین Tuner یا همان تنظیم کننده صدا را هم مانند صفحه گیتار می بندیم.
مرحله چهرم: چسباندن دور گیتار
حال به اندازه جاهای خالی گیتار دور آن را با چوب هایمان جدا می کنیم و می چسبانیم.
مرحله پنجم : ساخت فرت ها و قسمت راهنما به تیونر
چوب اره هایمان را به طول دسته و عرض 0.3 میلی متر می بریم .
حال با فاصله های زیر می چسبانیم: (فاصله ها بستگی به اندازه دسته شما دارد ولی ما اندازه ها را به طور تصادفی می گوییم )
3.5 . 3.25 . 3 . 2.75 . 2.5 و الی آخر
حال به همان اندازه ها راهنمای تیونر را می بریم و داخل آنرا به 6 قسمت تقسیم می کنیم .
سپس بجز قسمت راهنمای تیونر بقیه چوب ها را با نوار پلاستیک به صورت یک لایه می پوشانیم. (رنگ نوار پلاستیکی بستگی به نوع سلیقه شما دارد و می تواند در زیبایی گیتار نقش مهمی داشته باشد .)
مرحله ی ششم : ساخت سوراخ ها و میله ای تیونر
اول به ساخت قسمت دسته ی کوک کننده ی تیونر می پردازیم :
در این قسمت از چوب ضخیم استفاده می کنیم و آنرا به صورت دایره و به اندازه ی سوراخ دلر مان می بریم. (برای انداره شدن با سوراخ دلر که راحت جا شود .
سپس سه سوراخ از سمت چپ و سه سوراخ از سمت راست تیونر می کنیم. و میله ها و دسته را داخل آن می کنیم. (شکل زیر )مرحله هفتم : رنگ زدن گیتار
در این مرحله قسمت سوراخ صفه گیتار را با روزنامه پوشانده و گیتار خود را با توجه به سلیقه خود با اسپری رنگ بزنید
مرحله آخر: ساخت وصله سیم و وصل کردن سیم های گیتار
وصله سیم چیست؟ قسمتی است که سیم های گیتار به آن وصل می شوند و به سمت تیونر کشیده می شوند که در انتهای گیتار قرار دارد . (شکل زیر )
طریقه ساخت وصله سیم :
یک تکه چوب اره برداشته و انرا با دلر سر ریز به اندازه ی قسمت های راهنمای تیونر تقسیم کنید و سوراخ های ریزی انجام دهید. سپس سیم ها را از داخل آن رد کرده و به تیونر برسانید و بپیچانید.
کلمات کلیدی: ساخت گیتار.، وسایل موذد نیاز، بمدت ده روز
سینه ها خای محبت همه از کینه پر است
هیچکس نیست که فریاد پر از مهر تو راگرم، پاسخ گوید
نیست یکتن که در این راه غم آلوده عمر
قدمی، راه محبت پوید
خط پیشانی هر جمع، خط تنهائیست
همه گلچین گل امروزند
در نگاه من و تو حسرت بیفردائیست
به که باید دل بست ؟
به که شاید دل بست ؟
نقش هر خنده که بر روی لبی میشکفد
نقشه ای شیطانیست
در نگاهی که تو را وسوسه عشق دهد
حیله پنهانیست
زیر لب زمزمه شادی مردم برخاست
هر کجا مرد توانائی بر خاک نشست
پرچم فتح بر افرازد در خاطر خلق
هر زمان بر رخ تو هاله زند گرد شکست
به که باید دل بست؟
کلمات کلیدی: سینه های پر کینه، فریاد مهر، راه غم آلود، محلت قدیمی، گلچین گلها، دل بستن دایمی، .